احیای عاشقان ...

ساخت وبلاگ
شبی را در انتظار امواج وجودیت ، مغناطیس دو چشمت و تجلی و عمق زیبایی وصف ناپذیر تو سحر کردم ...

آنقدر عاشقانه که در اعماق وجودم دلی مملو از طلب عارفانه و خواستنی ولوله اندود بر پا بود ...

ای کاش که این فاصله ها کمتر بود ...

خورشید آرزوهای من ! زهرای من !

در تمام بی حوصلگی هایم رنگی جز صبغه ی تو ندیدم زیباتر ...

آه آه آه که امان بی امانم تویی ...

ور نه چه بر سر میکردم ... ؟!

راستی محبوب طالش زاده ی دنیای ویران شده ی خسته دل احسانت!

حرف های دلم را با باران مهبوط دو چشمم بر قلم آوردم یا شاید ... آن را توامان با قلم فرسودم ...

چه زیبا شبی بود ترانه ی مستانه ی عاشقی های من  و تو ... نه (  ما  ) ... زهرایم ...

و چه زیبا عشقی و شافی است قلم فرسایی این لیله و ایام که تحفه ببرم من ز برای دخت و آن لیلی حوری مانند ... در کمینگاهی همچو اردوگاه پر از امن زمین معادله عشقمان ...

احیای عاشقی کنون و امشبم با نام تو خاتم کاری است هم نام مادر عالمین امکانم ...

باشد که صله را رد نکنی ... ای شاه بیت ترانه ی عشقم ... زهرایم ...

+ 29:29...
ما را در سایت + 29:29 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6plus-love24 بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1396 ساعت: 15:49